اکبر شاملو؛ محمود صارمی
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی شیوههای صورتبندی مفهوم انتزاعیِ زمان در شعر انقلاب بر اساس «نظریهی استعارهی مفهومی»، و کشف نگرش حاصل از این مقولهبندی، نزد شاعران این دوره است. پژوهشگران، ضمن تقسیمبندی شعر انقلاب به سه دورة متوالی (از سال 57 تا 84)، به شرح و تحلیل استعاره زمان در شعر قیصر امینپور و سیّدحسن حسینی پرداخته و نشان ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی شیوههای صورتبندی مفهوم انتزاعیِ زمان در شعر انقلاب بر اساس «نظریهی استعارهی مفهومی»، و کشف نگرش حاصل از این مقولهبندی، نزد شاعران این دوره است. پژوهشگران، ضمن تقسیمبندی شعر انقلاب به سه دورة متوالی (از سال 57 تا 84)، به شرح و تحلیل استعاره زمان در شعر قیصر امینپور و سیّدحسن حسینی پرداخته و نشان میدهند که شیوهی مفهومسازی آنها از زمان، بیانگر جهانبینی و آمال و اندیشههای خاصّ آنها در این سه دوره است. چنانکه در هر دوره، با توجّه به زمینههای گوناگونِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، این جهاننگریها و ا ندیشهها دچار تحوّل میشوند. نتیجهی بررسیها نشان میدهد که شاعران مورد نظر در دورهی اول (57 تا 68) بسیار امیدوار و آرمانگرایانه به آینده نظر دارند و روحیّهای شاد و پیروزمندانه دارند. در دورهی دوم (از 68 تا 76) با اندکی شک و تردید به امیدها و آرمانهای خود مینگرند و از روحیّهی شاد و سرمستی آنها کاستهمیشود. در دورهی سوم (از 76 تا 84) یأس و سرخوردگی از آرمانها، جای همهی امیدها و آرزوها را میگیرد و شاعران در این برهه از زمان با تلخی و اندوه از گذشته و آینده سخن میگویند.